يا حسين...

ساخت وبلاگ
هر چه در حاشیه بود گذاشته بودم و راهی شده بودم.  پرواز تاخیر خورده بود و ما همه در نمازخانه ی فرودگاه به استحراحت بودیم. کنار خانم سرهنگ نشسته بودم، زینب هم یه کناری نشسته بود و داشت اریضه می نوشت تا به کربلا که رسیدیم و نهر علقمه... زن داداشِ مهربان هم مشغول نی نی داری شده بود(پوشک بچه رو عوض کنه تا حداقل سه-چهار ساعتی راحت باشه).  خانم سرهنگ داشت آروم آروم يا حسين......
ما را در سایت يا حسين... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pakravan0 بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 3 خرداد 1397 ساعت: 21:15